در آستانه ماه رجب، که بهعنوان بهار استغفار و ماه ریزش رحمت الهی شناخته میشود، فرصتی بینظیر برای بازنگری در احوالات درونی فراهم آمده است. اما در پیچوخمهای زندگی مدرن، چگونه میتوان از بار سنگین اضطراب، سختی و بنبستهای روحی رها شد؟ پاسخ اینجاست که معارف عمیق اسلامی، بهویژه کلمات گهربار امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه، چون چراغی فراروی انسان قرار میگیرد و راهکارهای بنیادین را آشکار میسازد.
در همین راستا، حجتالاسلام و المسلمین وحید قنبری راد، استاد حوزه علمیه مشهد، پژوهشگر و مدرس دارالقرآن آستان قدس رضوی و از شاگردان آیت الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(ره)، با محوریت حکمت ۸۷ نهجالبلاغه به کالبدشکافی دقیق مسئله ناامیدی و شاهکلید رهایی از آن، یعنی استغفار، میپردازد که تفصیل آن را در ادامه میخوانید.

استغفار، تنها پناهگاه امن باقیمانده
حجتالاسلام قنبری راد تحلیل خود را با ارجاع به یک قانون کلی در نظام هستی آغاز میکند که ریشه بسیاری از سختیهای معیشتی و روحی را در غفلت از یاد خدا معرفی میکند. ایشان میگوید: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا» (سوره طه، آیه ۱۲۴)؛ یعنی هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت. این زندگی سخت، زمینه را برای هجوم روحیه یأس و ناامیدی فراهم میآورد. گناه و کوتاهی در انجام واجبات، مصادیق بارز همین غفلت از یاد خدا هستند. بنابراین، وقتی انسان در چنین وضعیتی خود را مأیوس و مضطرب مییابد، باید بداند که این حالت، معلول عملکرد و خطاهای خود اوست. در چنین بستری است که کلام شگفتانگیز امیرالمؤمنین (ع) در حکمت ۸۷ معنای عمیقتری مییابد: «عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ، وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ»؛ (در شگفتم از کسی که ناامید میشود، در حالی که استغفار را با خود دارد).
ایشان تصریح میکند: این تعجب یک اعلامیه منطقی است. چگونه ممکن است فردی که قدرتمندترین ابزار درمان و گشایش را در اختیار دارد، خود را در بنبست ببیند و تسلیم ناامیدی شود؟ این مانند آن است که کسی کلید گنجی را در دست داشته باشد، اما از فقر و گرسنگی جان دهد.
این نهجالبلاغهپژوه به سیره عملی پیامبر اکرم(ص) اشاره میکند که طبق روایات، روزانه هفتاد مرتبه استغفار میکردند و توضیح میدهد: عدد «هفتاد» در زبان عربی، نماد کثرت و فراوانی است و به این معناست که پیامبر خدا(ص) به طور مداوم و بسیار زیاد به این ذکر مشغول بودند. حال پرسش اینجاست: اگر معصومی چون پیامبر(ص) چنین اهتمامی به استغفار دارد، چرا انسانی که خود را غرق در خطا و ناامیدی میبیند، از این نسخه شفابخش استفاده نمیکند تا خود را درمان کند؟
از اصلاح رابطه با خدا تا سامان یافتن امور دنیا
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه برای تبیین جایگاه بیبدیل استغفار به روایتی از امام باقر(ع) به نقل از امیرالمؤمنین(ع) اشاره میکند که در حکمت ۸۸ نهجالبلاغه نیز آمده و توضیح میدهد: حضرت علی (ع) میفرمایند که در زمین دو وسیله امان از عذاب الهی وجود داشت، یکی از آن دو برداشته شد، پس به دومی چنگ زنید. امان اول، وجود مبارک رسول خدا(ص) بود: «وَ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)». تا زمانی که ایشان در میان مردم بودند، وجودشان مایه برکت، امنیت، آسایش و رفاه بود. اما امان دومی که باقی مانده است، استغفار است: «وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِی فَالِاسْتِغْفَارُ». این پناهگاه، محدود به زمان و مکان نیست و همواره در دسترس همگان قرار دارد. همچنان که در آیه 33 سوره انفال، خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: «وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (و خداوند بر آن نبود که آنان را عذاب کند در حالی که تو در میانشان هستی، و خداوند عذابکننده آنان نیست در حالی که استغفار میکنند). این آیه به وضوح نشان میدهد که استغفار، مانعی قدرتمند در برابر نزول عذاب و سختیهاست و در نقطه مقابل آن، رحمت و امنیت الهی را برای جامعه به ارمغان میآورد.
حجتالاسلام قنبری راد کارکرد استغفار را فراتر از پاک کردن گناهان دانسته و آن را ابزاری برای بازسازی و اصلاح رابطه میان بنده و پروردگار معرفی کرده و میگوید: وقتی انسان با خدای خود دچار مشکل میشود و احساس میکند نگاه رحمت الهی از او برگشته و خداوند دیگر او را دوست ندارد، استغفار همان راه آشتی و جلب دوباره محبت پروردگار است. اینجاست که بحث به حکمت ۸۹ نهجالبلاغه پیوند میخورد که یک منشور سهگانه برای سعادت دنیا و آخرت است. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ؛ وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ، کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ». بر اساس این حکمت، کسی که با استغفار و توبه، رابطه عمودی میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند خود متولی اصلاح روابط افقی او با مردم میشود. کسی که دغدغه اصلیاش اصلاح امور آخرت باشد، خداوند امور دنیای او را سامان میبخشد. و در نهایت، کسی که از درون، وجدانی بیدار و واعظی نفسانی داشته باشد که او را از خطا باز دارد، خداوند حافظ و نگهبانی از جانب خود برای او قرار میدهد. این واعظ درونی، همان نیرویی است که انسان را به محاسبه نفس وامیدارد؛ همان توصیهای که از بزرگان دین، همچون علامه طباطبایی (ره)، نقل شده که هر روز اعمال خود را محاسبه کنید؛ اگر خوب بود شکرگزار باشید و اگر بد بود، برای جبران آن تلاش کنید.
ریشه مشکلات و شاهکلید تربیت نفس
استاد قنبری راد تصریح میکند: ریشه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی مانند غیبت، تهمت، دروغ و تجسس در عدم آمادگی فرد برای اصلاح و تربیت نفس خویش مشترک است. انسانی که حاضر نیست خطاهای خود را بپذیرد و همواره دیگران را مقصر میداند، در یک چرخه معیوب از مشکلات گرفتار میماند. اما آنکه به ندای واعظ درونی خود گوش فرا میدهد و به عیبهای خود میپردازد، متوجه خطاهای بسیارش میشود و اولین و فوریترین اقدام برای چنین فردی، استغفار است. اینجاست که فرد با خضوع به درگاه الهی عرضه میدارد: «خدایا، من اشتباه کردم و نفهمیدم». در همین نقطه شکستن و اعتراف به خطاست که خداوند دست انسان را میگیرد و مسیر رشد و پیشرفت را برای او هموار میسازد. این همان معنای تربیت نفس است که امیرالمؤمنین (ع) بر آن تأکید داشتند و میفرمودند انسان باید خود، مؤدِّب نفس خویش باشد و منتظر دیگران نماند.
چهار هدیه الهی، چهار ضمانت قطعی
در ادامه این بحث، قنبری راد به حکمت ۱۳۵ نهجالبلاغه اشاره کرده و یادآور میشود: یک قاعده شگفتانگیز در مورد الطاف الهی در بیان امیرالمؤمنین این است که حضرت میفرمایند خداوند اگر چهار چیز را به بندهای عطا کند، از چهار چیز دیگر محرومش نمیسازد: «مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَةَ، وَ مَنْ أُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَ مَنْ أُعْطِیَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَ مَنْ أُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَةَ». این یعنی توفیق دعا کردن، خود نشانه تضمین اجابت است؛ توفیق توبه، نشانه حتمی بودن قبولی آن است؛ توفیق استغفار، علامت قطعی بخشش است؛ و توفیق شکرگزاری، ضامن افزایش نعمت است. این یک معادله الهی است. وقتی به حرم امام رضا(ع) مشرف میشویم و حال دعا پیدا میکنیم، این توفیق حضور و این حال خوش، خود هدیهای از جانب خداست که میخواهد خیری بزرگ به ما برساند.
تجلی رحمت الهی در فرصتها و روایات
این پژوهشگر نهجالبلاغه با ذکر داستانهایی تاریخی، مفهوم فرصتدهی خداوند را تبیین کرده و میگوید: حتی شخصی مانند فرعون که مورد نفرین بسیاری بود، به دلیل برخی کارهای خوب، عمر طولانی یافت و این نشان میدهد که خداوند در عذاب کردن عجله نمیکند و به بندگانش فرصت بازگشت میدهد. نمونه کاملتر این فرصتدهی، داستان حضرت نوح(ع) است که طبق آیه قرآن «فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا» (سوره عنکبوت، آیه ۱۴)، نهصد و پنجاه سال قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد و با وجود آزار و اذیتهای فراوان، از هدایت آنان ناامید نشد.
حجتالاسلام قنبری راد در پایان خاطرنشان میکند: این روایات نشان میدهد که باب رحمت و توبه الهی همواره باز است و خداوند منتظر بازگشت بندگان خویش است. همانطور که در آیه دیگری میفرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَ الَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» (سوره نساء، آیه ۱۷)؛ (پذیرش توبه بر عهده خدا، تنها برای کسانی است که از روی نادانی کار بدی انجام میدهند، سپس به زودی توبه میکنند؛ اینانند که خدا توبهشان را میپذیرد). باید بدانیم استغفار تنها یک ذکر زبانی نیست، بلکه یک فرهنگ، یک راهکار و یک سیستم عامل برای خروج از بنبستهای مادی و معنوی است که امیرالمؤمنین(ع) با شگفتی، غفلت انسان از آن را فریاد میزند.
در نهایت، پیام اصلی نهجالبلاغه در باب استغفار، صرفاً معرفی یک راهکار دینی برای مشکلات نیست، بلکه ترسیم یک پارادوکس شگفتانگیز است: انسان با دستان خود، از طریق غفلت و خطا، دیوارهای بنبست و قفس اضطراب را به دور خود میسازد، اما کلید رهایی از این زندان خودساخته، همواره در اختیار او قرار داشته است. استغفار، آنطور که در این تحلیل تبیین شد، یک ذکر برای پاک کردن گذشته نیست؛ بلکه یک «سیستم عامل» برای بازتعریف آینده است. این عمل، دوربین نگاه انسان را از تمرکز بر روی مشکل (گناه و ناامیدی) برداشته و آن را بر روی راهحل (رحمت بیپایان الهی و ظرفیت بینهایت انسان برای تغییر) متمرکز میکند. تعجب امیرالمؤمنین(ع) در حکمت ۸۷، فریادی از سر دلسوزی است بر انسانی که در کنار اقیانوس رحمت، از تشنگی ناامیدی هلاک میشود. بنابراین، استغفار بیش از آنکه ابزاری برای «جبران» باشد، مکانیزمی برای «رشد» و تبدیل شدن به نسخهای بهتر از خویشتن است؛ تبدیلی که با اصلاح رابطه با مبدأ هستی آغاز و به سامان یافتن تمام ابعاد زندگی دنیوی و اخروی منتهی میشود.




نظر شما